مداخله زنان در کار جنگ
بطورى که دیاکونوف در فصل هفتم تاریخ ماد متذکر شده است در جنگى که بین آستیاگ با لشکریان کورش درگرفت، پارسیان شکست خوردند. وضع پارسیان چنان یأسآور و عقبنشینى ایشان چنان با بینظمى توأم بود که زنان از حصار قلعه بیرون آمده جنگاوران را به پیکار ترغیب و تحریص مىکردند. «پوستین»، نقش زنان پارسى را در تحریص مردان به نبرد بهتر آشکار مىکند: «در آن زمان که مردان در برگزیدن راه تردید داشتند زنان همانجا برهنه در برابر ایشان ظاهر شدند و پرسیدند آیا مىخواهند فرار کرده به بطن مادران و زنان خویش باز گردند؟»
پیروان آیین مزدیسنا به دوشیزگانى که در اثر بحران جوانى آبستن مىشدند، به دیده اغماض و تسامح مىنگریستند و معمولا به جوانان تأکید مىشد که پس از نزدیکى با دوشیزگان، آنان را به عقد ازدواج خود درآورند. ظاهرا در بین قوم بنى اسرائیل نیز در آغاز امر زناکاران کیفر سخت نمىدیدند ولى در قوانین موسى تأکید شده بود که چنین زنانى را سنگسار کنند. ولى این وضع دوام نیافت و با گذشت زمان از تعصبات خشک مذهبى کاسته شد و فکر انتقامجویى نقصان پذیرفت. بطورى که از عهد جدید برمىآید کاتبان و فریسیان زنى را که در زنا گرفته شده بود پیش عیسى آوردند و گفتند موسى در تورات به ما حکم کرده است که چنین زنان سنگسار شوند، تو چه مىگویى:
… عیسى سر به زیر افکنده به انگشت خود بر روى زمین مىنوشت، چون در سؤال کردن الحاح مىنمودند … بدیشان گفت هرکه از شما گناه ندارد اول بر او سنگ اندازد؛ پس چون شنیدند … یکیک بیرون رفتند و عیسى تنها ماند با آن زن که درمیان ایستاده بود. پس عیسى چون راست شد و غیر از زن کسى را ندید بدو گفت:
اى زن آن مدعیان تو کجا شدند، آیا هیچکس بر تو فتوى نداد؟ گفت: هیچکس اى آقا، عیسى گفت: من هم بر تو فتوا نمىدهم برو و دیگر گناه مکن.
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا | نظر بدهید
صفحه قبل 1 صفحه بعد